یادته یه روزی بهم گفتی
یادته یه روزی بهم گفتی:
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون
که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ...
گفتم :اگه بارون نیومد چی؟؟
گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ...
گفتم: یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ...
گفتی :به چَشم ...
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون
که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ...
گفتم :اگه بارون نیومد چی؟؟
گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ...
گفتم: یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ...
گفتی :به چَشم ...
حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ...
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی ...
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی ...

+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۰۳ ساعت 3:18 توسط #امیر محمد#
|
باعرض سلام خدمت دوستان عزیزم من #امیر محمد# هستم و ورود شما به سایتم را خوش آمد میگم . این وبلاگ کاملا بر طبق قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران میباشد. با نظر های خود من را در بهبود مطالب وبلاگم یاری کنید متشکرم